سادگی ها

داستانهای دخترک و اقیانوس

سادگی ها

داستانهای دخترک و اقیانوس

هوناز; سپیده ی عشق ؟؟


کی لبخندی، کی شوری، کی رقصی

میسوزی تا غروب ... تا سرما... تا تنهایی...تا ابد


دست بردار از دردانگی

دیگر در این وادی، در این اقیانوس 

در این غربت، در این شب

کسی سراغ از سپیده نمی گیرد

غروبی بی رنگ باش در این حوالی

در افق  پستوی نمناک همین خانه


تو را چه به جاودانگی، ای سپیده ی عشق؟؟

تو را چه به سپیدگی، ای سپیده ی عشق؟؟